مافیاگری در اساسنامه فدراسیون فوتبال/علی افتخاری
از آن روز که “سپ بلاتر” را بدلیل فدراسیون پرفسادش با قاطعیت کنار گذاشتند و آن روزی که “میشل پلاتینی “اسطوره فوتبال هم سرنوشتی همچون پلاتر پیدا کرد از یک واقعیت انکار ناپذیر رو نمایی شد و آن اینکه مجامع و ارگانهای بین المللی با “فاسد”و”فساد”در ورزش شوخی و تعارفی ندارند.
اگر چه بعدها کمدین بریتانیایی لی نیلسون ((سیمون برودکین)) در یک کنفرانس مطبوعاتی دلارهای تقلبی را بر سر سپ پلاتر ریخت و پس از دستگیری اعلام کرد که تنها نقش جدی و غیر کمدی خود را در طول عمرش فقط در این صحنه اجرا کرده است.
اکنون از گوشه و کنار ایران بزرگ از خوزستان فوتبال خیز تا خراسان و از خراسان تا تهران بزرگ همه از “فساد”در فوتبال میگویند همگان معتقدند که گروهی اندک و غرق در فساد ، فوتبال را به نابودی و تباهی کشانیده و هیچ دادگاه و محکمهای هم عزم متلاشی کردن این باند یاغی را ندارد.
براستی “تاج” کیست و چه دسته گل و تاجی بر سر مملکت گذاشته که این همه از فدراسیون پر فسادش
براحتی میگذریم و او در دل خود به همه می خندد و با “واکر” در استادیوم آزادی قدم میزند و آزادانه همگان را به سخره گرفته و یکه تازی می کند.از فدراسیون پر فسادش که بگذریم به این واقعیت اصلی میرسیم که “حامیان قدرتمندش” باید دریابند و درک کنند که او برای ” نظام” بسیار پر هزینه است و ارزش ندارد که این همه مملکت و نظام بخاطرش هزینه دهند.همگان مرتب ندا سر میدهند آنانکه “تاج” را بر سر فوتبال ایران گذاشته اند و نتیجه آن فساد در فساد در فدراسیون پر فساد شده هیچ نتیجهای ندارد جز بدبینی جوانان و جامعه ورزش نسبت به نظام و نیز ویرانگری در فوتبال.
چطور میشود که دستگاه قضا پرونده یک فردی که مقداری “خوراکی”دزدیده را بفوریت رسيدگی و حکم صادر میکند ولی پروندههای کلان اختلاس، ارتشا و… در فوتبال را در بایگانی نگه میدارند؟
آقايان:بخاطر “هیچ”این همه هزینه برای نظام ندهید و بگذارید “تاج” را از سر فدراسیون فوتبال بردارند.
بگذارید به صراحت بگویم که جامعه ورزش این پرسش مهم را در پیشگاه خداوند هر روزه تکرار میکند که چه رابطه ای بین “تاج” و صاحبان قدرت است که
بی مهابا وی را حمایت می کنند؟
یا این پرسش در هر محله و برزنی که همگان ورزش می کنند است که:آیا آنان هم در این رهگذر سود و سهمی دارند و جملگی می گویند که آنان شریک تاج هستند و این برای نظام ما زیبنده نیست و قطعا بزرگان نظام بر این امر واقف و مطلع نیستند.جامعه ورزش باید مطالبه گری کند. و در سمينارها وکنفرانسهای ورزشی مرتب برای بزرگان نظام بگوید و بنویسد که عدهای قلیل نباید با حمایت از “فساد”اصل نظام را در نظرگاه جوانان بدبین نمایندباید بفوریت “تاج”را از سر فدراسیون فوتبال برداشت.
این روزها در سایتها و مطبوعات ورزشی خیلی از عزیزان،صاحبان اندیشه و گفتار و آنان که در ورزش ایران در زمره دل سوزان ورزش اند جملگی میدانند که درد اهل قلم انتخاب سرپرست برای فدراسونهاست و آنان بر این انتقاد و گلایه دارند.
این امر کاملا درست است ولی این یک سوی ماجراست و در سوی دیگر آن هم این است که ما باید از مورثی و مادام العمری بودن برخی از روسای فدراسیونها کاملا جلوگیری کنیم.
منطقی اگر بیاندیشیم امر تعیین سرپرست برای
فدراسیونها منحصرا تنها مربوط به دوره آقای دکتر دنیامالی نیست.این موضوعی است که از دیر باز بوده و قطعا منبعد هم خواهد بود و امری قانونی نیست.
آنان که دغدغه بحق سرپرستی برای فدراسیونها را دارند می بایست این دغدغه جامعه را هم مد نظر قرار دهند که اساسنامه برخی از فدراسیونها طوری تنظیم شده است که رئیس مستقر که دوره اش رو به اتمام است به همان اندازه می تواند انتخابات را مهندسی کند که سرپرست نیز می تواند چنین مهندسی ای را انجام دهد ، مثلا اساسنامه فدراسیون فوتبال چنان تنظیم و تدوین شده که رئیس آن میتواند براحتی مادامالعمر با مهندسی انتخابات،برمسند فدراسیون بماند و این یک ایراد جدی است که باید بطور منطقی با آن مواجه شویم و صرفا تعیین سرپرست را محکوم ننمائیم.
بگمانم به جای یک سونگری اعم ازطرفداری از سرپرستی بر امر فدراسیونها و یا نیز موافق با روسای مستقر جهت برگزاری انتخابات که قطعا هر دو شائبه تقلب و مهندسی انتخابات را در بر دارد باید چاره اندیشی دقیق نمائیم.باید کارشناسان، دل سوزان ورزش ، پیشکسوتان و صاحبان قلم و اندیشه درصدد
ارائه راهکاری باشند که از مهندسی انتخابات جلوگیری کنند.
تجربه نشان داده که تعیین سرپرست و نیز برگزاری انتخابات بوسیله خود روسای مستقر مهندسی انتخابات را در بر خواهد داشت.
علی افتخاری
کارشناس ورزشی
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید